ایران - این 10 روستای ناشناخته را بهتر بشناسیم

کرمانشاه ـ هجیج
کفش‌هایتان لنگه به لنگه نمی‌شود
آنجا اگر کمی سر کیسه را شکل کنید و یک جفت گیوه مرغوب هجیجی بخرید، کفش‌هایتان دیگر هرگز لنگه‌ به لنگه نمی‌شوند چون گیوه لنگه راست و چپ ندارد و یکی از اصلی‌ترین مکان‌های تولیدش، روستای هجیج از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان کرمانشاه است.
هجیج ـ که برخی آن را با «ح جیمی» می‌نویسند و می‌گویند به معنای دره سرسبز و عمیق است ـ روستایی است که همه خانه‌هایشان از سنگ هستند و حتی یک آجر در آنها به کار نرفته است.



http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/12/27/25918_662.jpg



در یکی از وب‌نوشته‌ها درباره هجیج، قصه‌ای هست که می‌گوید، پانصد سال پیش در هجیج، آسمان خسیس شد و خشکسالی بیداد کرد. اهالی روستا سراغ مردی متدین که نسبش به امام موسی کاظم(ع) می‌رسید، رفتند تا برای باریدن باران، دعا کند. مرد دعا کرد و چشمه‌ای پر آب، دل خاک را شکافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامی ویژه میان مردم شد و حتی پس از مرگش، بقعه‌ای به یادش ساختند به نام «بقعه سیدعبدالله» یا «بقعه کوسه هجیج».


کسی نمی‌داند این ماجرا درباره روستای هجیج و بقعه سیدعبدالله در کنار رودخانه سیروان، راست است یا تنها قصه‌ای ساده است برای سنگین شدن پلک‌های بچه‌های هجیجی، وقت خواب. مهم این است که اهالی هجیج، اهل تسنن هستند، اما به امامزاده‌شان احترام می‌گذارند واین بقعه از پنج قرن پیش تاکنون سرپا بوده است و زیارتگاه دوستدارانش.


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/12/27/25917_698.jpg

چند کار واجب است که به محض رسیدن به هجیج باید انجام دهید، نخست این که دست‌کم یک جفت گیوه مرغوب بخرید، چون پیشه بیشتر هجیجی‌ها، دوختن همین گیوه‌های فوق‌العاده است، دوم به چراگاه‌های خوش‌منظره «پیاز دول میشا» و «گاول» و‌ آبشار بل در نزدیکی روستا که آب معدنی شفابخش دارد، سری بزنید و سوم اگر فرصت کردید از یکی از قدیم‌های ده بپرسید چرا هجیجی‌ها قاب‌های در و پنجره همه خانه‌های روستا را آبی آسمانی می‌کنند؟




گیلان ـ قلعه رودخان

افسون می‌شوید


حتی از دیدن عکس‌ روستای قلعه رودخان از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان هم لذت می‌برید و دلتان تازه می‌شود تا چه رسد به این‌که آنجا باشید و در هوای خنک و مطبوعش نفس عمیق بکشید و صدای هوش گیاهان به گوشتان برسد و بوی سبزه مرطوب جنگل را حس کنید و به آواز پرندگان گوش کنید که در اعماق آن سبزی یکدست می‌خوانند.





طوری نمی‌شود، هیچ‌کس نمی‌فهمد، فقط چند لحظه موتور خیالپردازی‌تان را روشن کنید و خودتان را به ما بسپرید تا پیشنهادمان را برای شما توصیف کنیم. آماده‌اید؟

امروز صبح شما از طرف فومن راه افتاده‌اید و از روستای حیدرکلات گذشته‌اید، در پارک جنگلی قلعه‌رودخان هستید و از روی پل چوبی رودخانه رد شده‌اید و آن ترس عمیق و خواستنی از جریان تند آب خنک رودخانه زیر پایتان را تجربه کرده‌اید.




از همین جا، همین سنگفرش زیر پایتان، دالان بهشت آغاز می‌شود؛ دالانی سبز که سرشاخه‌های درهم‌پیچیده درختان، آن را برای شما آذین بسته‌اند. بگذارید آن سبز دلاویز چشم‌هایتان را بنوازد، بگذارید ریه‌هایتان از نفس گیاهان انباشه شود و قدم تند کنید تا به پله‌های قلعه رودخان، باشکوه‌ترین دژ نظامی استان گیلان، برسید. پله‌ها زیادند و شاید هم به همین دلیل به آن قلعه هزار پله گفته‌اند، اما مطمئن باشید طبیعت اطراف و قلعه عظیم و خزه‌بسته بالای تپه، چنان افسونتان می‌کند که مثل مسخ‌شده‌ها، پله‌ها را با سرعت بالا می‌روید و خستگی را از یاد می‌برید.
خب، حالا خیالپردازی را تمام کنید و تنها به یک پرسش ما پاسخ دهید؛ چرا وقتی از نعمت زنده بودن برخوردارید و خبر دارید این همه زیبایی در جایی از کشور، انتظارتان را می‌کشد، در خانه نشسته‌اید و ترجیح می‌دهید در رویا سیر کنید؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟!

 

آذربایجان غربی ـ سهولان
به کبوترها احترام بگذارید

حتی اگر هیچ‌یک از آن قلعه‌ها و مساجد قدیمی، دور و بر روستای سهولان، از توابع بخش مرکزی شهرستان مهاباد در آذربایجان غربی نبود، حتی اگر آن چشمه‌های خروشان و باغ‌های میوه پربار، روستا را احاطه نکرده بودند، وسوسه سوار شدن بر قایقی پارویی و گردش در دالان‌های تو در توی غار معروف این روستا، حتما می‌توانست هر گردشگری را به آنجا بکشاند؛ وسوسه دیدن قندیل‌هایی که گاهی خوشه انگور شده‌اند، گاه پروانه، گاهی پای فیل، گاهی توت فرهنگی، گاه عروس دریایی و ...




کردها می‌گویند سهولان به زبان آنها به معنای یخبندان است که احتمالا دلیل گذاشتن این نام بر روستای چهارصد ساله سهولان، آب و هوای سرد آن است که اگر شما این پیشنهاد را بپذیرید و به آنجا بروید، به خوبی تجربه‌اش می‌کنید.
وقتی مسافر دنیای اسرارآمیز غار سهولان شدید، چه در دالان‌های تو در توی بخش خشک آن پرسه می‌زدید، چه سوار قایق در حوضچه‌هایش شدید، به یاد داشته باشید به کبوترها و آرامششان احترام بگذارید، چون آنها ساکنان اصلی سهولان به شمار می‌روند و در نقاط گوناگونش لانه ساخته‌اند، به همین خاطر هم اهالی به این غار «کوته‌کوتر» یا «لانه کبوتر» گفته‌اند!
برای سفر به روستای سهولان، باید آنقدر در جاده بوکان مهاباد برانید تا به فرعی برسید که به روستای عیسی کندی می‌رسد و همین جاده را اگر ادامه دهید، سهولان در انتظار شماست.

 
تهران ـ کر کبود
همخوانی موزون آب و سنگ

برخی از پدربزرگ‌های آنها می‌گویند که از پدربزرگ‌هایشان شنیده‌اند و پدربزرگ‌هایشان از پدربزرگ‌هایشان نقل کرده‌اند و پدربزرگ بزرگ‌های آن پدربزرگ‌ها تعریف کرده‌اند که ... به هر حال مهم نیست دقیقا چه کسی گفته است، مهم این است که برخی بر این باورند که شاید نام روستای کر کبود از نام دو اسب که «کهر» و «کبود» صدایشان می‌کرده‌اند، گرفته شده است.
هر کس در دیدار از کر کبود از توابع بخش طالقان ساوجبلاغ در استان تهران درباره این‌که مهمترین جاذبه گردشگری روستا کدام است، نظری دارد، اما از نظر ما، زیباترین اجزای روستا، معماری سنتی خانه‌های آن، درخت‌های تنومند کهنسالش با سایه‌های پربرکت و کوچه‌های خاکی و شیبداری است که دیوانه‌وار پیچ و تاب می‌خورند، پله می‌شوند، حیاط می‌شوند، یا به دل کوه می‌زنند و به آبشار کر در هفتصد متری شمال شرقی روستا یا یخچال‌های طبیعی آن در شمالش می‌رسند.




آبشار کر سی تا پنجاه متر ارتفاع دارد و صدای ریزش آبش آنقدر بلند است که با نیم ساعت گوش کردن به آن تا پایان روز در خواب و بیداری زمزمه‌اش در گوش‌هایتان تکرار می‌شود.
روستای کر کبود که به دلیل قرار گرفتن در دامنه کوه، آب و هوایی دلپذیر دارد، از مسیر اتوبان کرج ـ قزوین و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسی است. فراموش نکنید شما به روستایی دعوت شده‌اید که حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نام‌های امامزاده زید ابراهیم و امامزاده شاه محمد حنفیه و البته آرامگاه ملا یغمایی کر کبودی هم در قبرستان تاریخی روستا واقع شده است.
امامزاده زید ابراهیم در مرکز روستاست و نسبش بنا به گفته‌های اهالی، به امام موسی کاظم(ع) می‌رسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفیه در ارتفاعات شمال شرقی روستا معروف به کوه عقیق قرار دارد، علاوه بر همه اینها، روستا حمامی تاریخی هم دارد که متعلق به دوره قاجار است.

 
چهارمحال و بختیاری ـ آتشگاه
خانه آبشارها

ممکن است از ما بپرسید چرا از استان چهارمحال و بختیاری که سرزمین لاله‌های واژگون است، روستای آتشگاه از توابع بخش مرکزی لردگان در استان چهارمحال و بختیاری را انتخاب کرده‌ایم که کمتر لاله وحشی دارد که به شما پاسخ می‌دهیم، اولا لاله‌ها معمولا در اردیبهشت باز می‌شوند و در فروردین هنوز باز نشده‌اند و ثانیا شک نکنید طبیعت آتشگاه هم آنقدر بکر و دست‌نخورده است که از سفر به آن پشیمان نمی‌شوید.
قدمت این روستا به دوره قاجار برمی‌گردد؛ همان زمانی که عشایر بختیاری آن را به عنوان یکی از ییلاق‌های خود پسندیدند و چادرهایشان را در مجاورت آبشارهای زیبای آن که در مساحتی سه کیلومتری گسترده شده‌اند، برپا کردند.





طبیعت در تبدیل آتشگاه به یکی از جذاب‌ترین مکان‌های گردشگری چهارمحال و بختیاری نقش اساسی داشته است. درختان کهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگی که روستا در آن واقع شده، کوه‌های شورم جلا و دریک در جنوب و شمال روستا و حتی جنس آهکی آنها که سبب به وجود آوردن غارها و آبشارهای متعدد در منطقه شده، همگی از جاذبه‌های بی‌نظیر این منطقه به شمار می‌روند.
اگر خواستید از آتشگاه سوغاتی بخرید، از اهالی سراغ گیاهان معطر و دارویی یا شیر و پنیر و ماست و دوغ محلی یا گلیم‌های ساده و بادوامشان را بگیرید. برای سفر به این روستا، باید به شهرستان لردگان بروید و از آنجا دو جاده هست که شما را به آتشگاه می‌رساند، اولی که طولانی‌تر است جاده‌ای است که از روستاهای منجر موثی و کیهان و چله‌گاه و کلار و چمن‌بید و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ کاج و ده کهنه می‌گذرد و جاده دوم که کوتاه‌تر است، از لردگان و میلاس و سردشت و آبزا و دلی رد می‌شود و به آتشگاه می‌رسد.

خراسان شمالی ـ درکش
داروخانه سرسبز

چند بار نام روستای درکش از توابع بخش مرکزی شهرستان مانه و سملقان به گوشتان خورده است؟ آیا دوست دارید مهمان کردهای کرمانجی در خراسان شمالی شوید؟ تا حالا پیش آمده به آوازهای محزون آنان، وقتی با دو تار همراه می‌شود، گوش دهید؟ تا به حال دوتارنوازی کرمانجی‌ها را دیده‌اید؟ از مهمان‌نوازی‌ و غیرتمندی‌شان شنیده‌اید؟ وصف رسوم و سنت‌هایشان در عزا و جشن و ... چطور؟ اگر راجع به همه اینها کنجکاوید، به روستای درکش بروید که مردمش بیشتر کردهای کرمانجی‌اند.
درکش روستای خوش آب و هوا و کوهستانی است که چشمه‌های فراوانی در اطرافش جریان دارند و یافته‌های باستان‌شناسی در حوالی برج تاریخی سبزعلی‌خان قراچورلو و تپه‌های اطرافش، نشان می‌دهند این روستا عمری دویست ساله دارد.
از زیباترین جاذبه‌های طبیعی روستای درکش، می‌توان به مراتع وسیع و سبز اطراف روستا، حواشی رودخانه زومار و دره کنداب در جنوب آن اشاره کرد، اما آنچه دوستداران طبیعت را به درکش می‌کشاند، جنگل زیبا و انبوه بلوط در نزدیکی آن است که تنها جنگل بلوط شرق کشور به شمار می‌رود.
یک نکته دیگر هم درباره درکش هست که بد نیست آن را بدانید. این روستا بنا بر نظر گیاه‌شناسان، گنجینه‌ای کم‌نظیر از گیاهان دارویی است، به گونه‌ای که چند سال پیش، یکی از این کارشناسان گفته بود، 380 گونه گیاه دارویی در روستای درکش شناسایی شده است که 79 گونه از آنها بسیار ارزشمند هستند.
او برای نمونه از بابونه بجنورد به عنوان گیاهی منحصر به فرد در درمان بیماری‌های گوارشی نام برده بود که در حوالی این روستا می‌روید. برای سفر به درکش از بجنورد به سمت آشخانه حرکت کنید و همین که روستای کلاته زمان صوفی را پشت سر گذاشتید، نرسیده به جوزک، جاده‌ای فرعی شما را به روستا می‌رساند.

 

سیستان و بلوچستان ـ تیس
از خانه جن‌ها تا خلوت با دریا

آنجا روی یکی از آن صخره‌های آهکی بلند که هنوز از پسمانده آفتاب ظهر گرمند، گوشه‌ای دنج و خلوت پیدا می‌کنی و می‌نشینی و خورشید را نگاه می‌کنی که سرخ و لرزان و بی هیچ تقلایی در دریا غرق می‌شود و به صدای موج‌هایی گوش می‌کنی که آرام و منظم بر تن صخره‌ها می‌کوبند و اگر حوصله داشتی به بلوچ‌های سپیدپوشی که با دست پر از دریا برمی‌گردند، «خداقوت» می‌گویی، اما همه این توصیف‌ها حتی گوشه‌ای از زیبایی‌های روستای ساحلی تیس، از توابع بخش مرکزی شهرستان چابهار در سیستان‌وبلوچستان نمی‌شوند و حتما پیشینیان ما هم این را فهمیده‌اند که از 2500 سال پیش در تیس ساکن شده‌اند و به آن گاهی بندر تیزیا گفته‌اند و گاهی تیز و گاهی تسی.

تیس، سه قلعه باستانی مهم دارد؛ اولی قلعه تیس است که سبک معماری‌اش نشان می‌دهد، به دوره سلجوقی تعلق دارد، دومین قلعه، «پیروز گت» نام دارد که به غیر کوهنوردها پیشنهاد نمی‌کنیم از داخلش بازدید کنند، چون راه ورود به آن سخت و خطرناک است، قلعه سوم، «بلوچ گت» است که بالای کوه قرار گرفته و دو مقبره هرمی کوچک هم در آن ساخته شده است.
انتخاب سفر به تیس ـ که از طرف نیک‌شهر و جاده چابهار ـ کنارک جاده‌ای آسفالته دارد ـ با خودتان است، اما فقط این هشدار را بشنوید که اگر به تیس نروید، نه مقابر جنانی گچ را (که به باور اهالی، محل سکونت جن‌ها بوده) می‌بینید، نه پیل‌بند را، نه سدهای تیس را، نه غارهای بان مسیتی و نقاشی‌های عجیب و غریب داخلشان را، نه چاه باستانی تیس کوپان را و نه حتی گورهای مرموز تپه نهادی را. حالا تصمیمتان چیست؟ چمدان ها را می‌بندید یا نه؟

 

فارس ـ سرمشهد
یک مرد با دو شیر مرده

آنجا شما شاهدان جنگی تقریبا تمام شده‌اید؛ پیکاری میان بهرام دوم، پنجمین پادشاه ساسانی با شیری شرزه. بهرام خنجرش را در سینه شیر فرو کرده و شیری دیگر هم پیشتر به دست او کشته شده و بر خاک افتاده است. پشت سر شهریان چند تن از اعضای خانواده‌‌اش در کنار کرتیر (موبد موبدان) ایستاده‌اند که ظاهرا بهرام در دفاع از آنها با شیرها جنگیده است. درست بالای سر بهرام و خانواده‌اش هم کتیبه‌ای نصب شده که یکی از چهار کتیبه موبد موبدان آن زمان و بزرگترین کتیبه عهد ساسانی روستای سرمشهد، از توابع بخش جره و بالده‌ شهرستان کازرون در استان فارس که جاده‌های رسیدن به آن چه از طرف برازجان و چه از طرف کازرون، آسفالته و مناسب است.



متون قدیمی نشان می‌دهد روزگاری این منطقه مورد توجه پادشاهان هخامنشی و ساسانی بوده است و در آن بناهای گوناگونی ساخته‌اند که بقایای آنها هنوز در اطراف سرمشهد دیده می‌شود و از آن جمله می‌توان به تپه باستانی تل نقاره‌‌خانه،‌ آتشکده، تل خاموش، قنات سرمشهد، تل خندق و کاروانسرای کوشک اشاره کرد. در شش کیلومتری شمال شرقی روستا هم‌، باستان‌شناسان شهری کهن به نام «قندجان» را از دل خاک بیرون آورده‌اند که از دیدن آن پشیمان نخواهید شد.


 
کردستان ـ پالنگان
پله پله تا بهشت

واقعا عجیب نیست که هنوز هم وقتی می‌پرسی: «کدام روستای ایران معماری پلکانی دارد؟» همه بلافاصله می‌گویند: «ماسوله»!. فکر می‌کنید چند نفر در پاسخ به این پرسش، از روستای پالنگان از توابع بخش مرکزی شهرستان کامیاران استان کردستان، یادی می‌کنند؟ فکر می‌کنید چند نفر می‌دانند این روستا گوشه‌ای از بهشت است؟ چند نفر خبر دارند در ده کیلومتری شمال غرب این روستا در رشته کوه‌های «گواز»، چشمه‌های داغ آب معدنی شفابخشی از دل کوه، بیرون می‌جوشند که از فراوانی ترکیبات گوگردی و آ‌هنی، شیری‌رنگ شده‌اند؟ چند نفر وصف قلعه عظیم و اسرارآمیز این روستا را شنیده‌اند؟ خیلی کم! خیلی خیلی کم! و به همین دلیل است که برخی ترجیح می‌دهند امسال هم راهی ماسوله شوند و بیشتر وقت تعطیلاتشان را در ترافیک جاده روستا بگذرانند و در انبوه جمعیت، فرصت خلوت کردن با طبیعت را از دست بدهند تا ما روزنامه‌نگارها در پایان تعطیلات با تأسف گزارش کنیم: «ماسوله گنجایش این همه گردشگر ورودی را ندارد! به بقیه ایران هم سری بزنید!».


اما شما که این مطلب را خوانده‌اید امسال پالنگان را انتخاب کنید، چون پالنگان، خلوت، خوش آب و هوا، پر از چشمه‌ها و رودهای خروشان و طبیعتی دست نخورده است با کردهای مهربانی که به اورامی سخن می‌گویند و وقتی دلتنگ می‌شوند با صدایی محزون سیاه چمانه می‌خوانند یا چپله یا گریان، اما اگر شاد باشند آن وقت باید ببینید با دو دستمال رنگی و یک دهل، چگونه هنرنمایی می‌کنند. وقت رفتن فراموش نکنید از پالنگانی‌های شریف، کشک و گیوه بخرید به رسم سوغات و اگر تعارفتان کردند به خوردن ولوشه یا غازینه یا شلمین، رد نکنید چون غذاهای کردی واقعا لذیذند!
پالنگان از راه شهرهای کامیاران و پاوه و سروآباد و سنندج قابل دسترسی است. پس بهانه نگیرید که چون دقیقا نمی‌دانید کجاست آن را برای سفر انتخاب نمی‌کنید.


 
کرمان ـ سیرچ
اینجا با کویر کنار نمی‌آید

همین ابتدا باید اعتراف کنیم ما هم پیشتر مثل خیلی از خوانندگان این مطلب، خیال می‌کردیم کرمان استانی گرم و خشک و بی آب و علف است، اما شما هم باید مثل ما روستاهای طرز، لاله‌زار، میمند، هرزا و ... را ببینید تا باور کنید کرمان یک بهشت کوچک و دوست‌داشتنی است که کمتر کسی از همه جاذبه‌هایش خبر دارد.
سخت است از بین روستاهای دیدنی کرمان، یکی را انتخاب کنیم، اما وقتی پای اجبار به میان می‌آید، ما به هزار و یک دلیل، روستای سیرچ از توابع بخش شهداد را برای معرفی می‌پسندیم. می‌پرسید کدام دلایل؟ اول این‌که سیرچ، زادگاه هوشنگ مرادی کرمانی، خالق «قصه‌های مجید» است، دوم آن‌که روستای ما، سروی تاریخی دارد که سیرچی‌ها می‌گویند دوهزار سال از خدا عمر گرفته است. سوم روستای پیشنهادی ما در مجاورت کویر واقع شده، اما در آن پیست اسکی زمستانی ساخته‌اند چون آب و هوایش با خلق و خوی کویر هیچ همخوانی ندارد و خنک و کوهستانی است که همین تضاد موجب شگفتی‌تان خواهد شد. چهارم این‌که در نزدیکی سیرچ، رودخانه‌ای باصفا و کوهی بلند و مناسب برای کوهنوردی وجود دارد. پنجم آن ‌که سیرچ چشمه‌های آب گرمی دارد که کرمانی‌ها، آنها را برای آب‌درمانی مناسب‌سازی کرده‌اند تا از گردشگران استقبالی درخور داشته باشند. و ششم با سفر به سیرچ می‌توانید کره و روغن نباتی مرغوب، خشکبار، قالیچه‌های کوچک و حصیربافته‌های تزئینی سوغاتی بخرید و ....
ما شش دلیل از هزار و یک دلیل سفر به سیرچ را گفتیم، حالا نوبت شماست که از طریق جاده‌های آسفالته شهرهای کرمان یا شهداد، راهی سیرچ شوید تا شاید 995 دلیل دیگر را هم پیدا کردید.

آلوار آلتو




در دهکده ی کورتان در جنوب شرقی بوسنی متولد شد ، پدری نقشه بردار داشت ، انضباط را از او و خلاقیت و سرزندگی را از مادرش به ارث برد .
در خانواده ای که عاشق طبیعت و جنگل و دشت بودند . آنها زندگی را در مرکز چشم انداز دریاچه ای در فنلاند شروع کردند به نام «آتن فنلاند» . آلتو جوانی خلاق بود و نقاش قابلی محسوب می شد او پرتره هایی از اعضای خانواده می کشید و متن های کوتاه می نوشت و به تئاتر و سینما علاقه داشت .
پس از تعلیمات نقاشی به آموختن پیانو پرداخت . او تحصیلات کلاسیک خود را در مدرسه گرامر فرا گرفت ، او که اکنون استاد عضو آکادمی فنلاند است در سال ۱۹۵۸ در سخنرانی خود در مورد عامل را آلودی به نام فرهنگ و تأثیرات آن تأکید ورزید . او پس از اتمام تحصیلاتش به کارآموزی زیر نظر معماری به نام سالرو (Salervo) پرداخت . بعداز قبولی در دانشگاه به مؤسسه تکنولوژی هلسینکی رفت .
دو معلم آلتو به نام های یوسکونیستروم(Usko Nystrom) و آرماس لینگرن (Armas Lingren) پایه های اصلی تحصیل او را بنا نهادند :
یوسکو در دیدگاه او در زمینه معماری قدیمی و قرون وسطی و لینگرن در زمینه معماری مدرن و فرضیه ساختمان و ساخت وساز او را همراهی کردند .
در سال ۱۹۲۳ دفتر معماری خود را با نام « دفتر آلوارآلتو برای هنر معماری و بناهای یادبود » تأسیس کرد .
او پس از آشنایی با آسپلوند ، اسون مارکلیوس شروع به کشیدن طرحی برای ساختمان روزنامه ترن ساناموت نمود .
آسایشگاه مسلولین پایمیو (Paimio) بنای مهمی است که باعث شد آلتو در میان معماران زمان خود ، به « کارکرد گرا » معروف شود .
در سال های ۱۹۲۸ به بعد با لوکوربوزیه ، فرناندلگر ، زیگفریدگیدئون ، و البته گروپیوس و کارل موزر آشنا شد .
آلتو در کنار طراحی بناهای خود در مسابقه های اثاثیه ساختمان هم شرکت می کرد در طراحی مبلمان اتوکورنهن به طراحی ۴ پایه ای با سه پایه ی L شکل پرداخت این ۴ پایه به میلیون ها نفر فروخته شد .
در ۱۵ اکتبر ۱۹۳۵ با تأسیس شرکت آرتک پرداخت . کارکرد اساسی این شرکت تولید مبلمان و اثاثیه بود . آلتو علاوه بر اینها به طراحی لباس و طراحی لوازم برقی نیز پرداخت . آلتو در کارهایش با تغییر موضوع از فولاد به چوب و نیز شیشه دست به ابتکارات جدیدی در طراحی وسایل منزل زد .
او در نمایشگاههای جهانی نیویورک دو جایزه دریافت کرد نظریه های او در زمینه سقف خمیده (منحنی شکل) سالن سخنرانی کتابخانه و دیوار موجدار نمایشگاه جزو ایده های برتر محسوب می شد. او سپس به طراحی شکلی از دیوار به صورت پرده ای نازک با نورپردازی پرداخت . آلتو طرفدار منطق گرایی انسان و تأثیر بیولوژیکی آن ب محیط بود . از مصالح مورد علاقه آلتو ، آجرهای قرمز و دیوارهایی با این متریال بود . اولین ساختمان رسمی آلتو در هلسینکی ، و روی به سمت فرودگاه در خیابان ارتوجا است . کارهای مشهور او با آجرهای قرمز ، مسی براق و پوشیده شده از مرمر می باشد . او سمت استادی را برای اولین بار در مساچوست تجربه کرد ، طراحی خوابگاه دانشجویان در MIT و کلیسایی در ریولای ایتالیا و کسب مدالهای طلای بی شمار در زمینه دکوراسیون و مبلمان از جمله اقدامات و افتخارات او محسوب می شود .
در سال ۱۹۲۷ طی سخنرانی خود گفت : شکلهای جدید وقتی جدید نیست ، توسعه نمی یابند .
در سال ۱۹۳۵ به عقیده اصلی و رای کارکردگرایی حمله کرد و هشدار داد : معماری احاطه ی محیط زندگی انسان نیست ، معماری بعدها در محیط هایی در همان زمان توسعه می یابد و نتایج یک جانبه و مصنوعی به دست نمی آید.
معماری منظم شاهکار او ویلای مایرآ بود : شکل رمزی که تعریف را دربرمی گیرد . او معتقد بود : ساختمانهای عمودی در جامعه باید مثل اندام های حیاتی در بدن انسان باشند «وکنِه» احساسی دارم که موقعیتهای زیادی در زندگی وجود دارد که در ان سازماندهی خیلی بی رحم است . وظیفه معمار زندگی دادن به ساختارهای حساس تر است .
نمونه کار - 1:آسایشگاه مسلولین (۱۹۲۸ تا ۱۹۳۳) پامید فنلاند 
نمونه کار - 1معرفی نمونه کار - 1:بعداز جنگ جهانی دوم فنلاند نیز درگیر مبارزه با بیماری سل بود ، آلتو در طراحی آسایشگاه مسلولین برنده شد . پنجره های طرح او به فرم L شکل ، و در کل داری سه بخش بیماران ، اجتماعی و اداری بود . طبقه مخصوص بیماران در ضلع جنوبی به سمت نور و بقیه به فرم قطری به آن متصل بودند . در طراحی این مکان آلتو در همه جزئیات کوچک حتی سرویس های بهداشتی بیماران کوتاهی نکرده است .
رنگها کارکردگرایی خالی و سفید بیمارستان را زنده م یسازند . قسمت اتاق بیماران روشن و در بیرون نرده ها و سایبان ها به رنگ نارنجی بود و پلکان ها به رنگ زرد در نظر گرفته شدند.
نمونه کار - 2:ساختمان مسکونی و اتاق کار (۱۹۳۵- ۱۹۳۶) : در ریهیتی ، هلسینکی ، فنلاند
 نمونه کار - 2معرفی نمونه کار - 2:خانه های کارکردگرا در مراحل خانه ریهیتی در شروع دهه ۱۹۳۰ شامل خانه ” سینیور کنسلتانت” (Senior consultant) در پامیو و ویلای تامکن (Tammekann) در استونی (Estonia) بود .
آلتو یک ایده آلیست بود و همیشه بر اهمیت ایجاد شرایط زندگی بهتر برای هر کسی تأکید می کرد . و ساختمان آلتو شانس زندگی در یک بهشت زمینی برای مردم است .
خانه واقع در ریهیتی ، محل خلوتی برای دفتر معماری آلتو شد ، او جناح دفتر را از آجر سفید ، و سطح و جناح مسکونی از دالهای چوبی تیره .
آلتو تأکید بر فضای داخلی و خارجی در معماری خود داشت . نمای خیابان بسته است و این امر توسط آجر بلند از از بخش نشیمن خانه کرده (فضای خیابان قرار گرفته) محافظت می کند ، گیاهان بالارونده و پله های سنگی طبیعی سادگی نما را دو چندان می کند .
یک حوض کوچک با فواره و حیاطی با شیب به سمت محوطه ورزشی یادآور باغ ژاپنی است ، که در آن جزئیات از یک کل متعادل به شکل اساسی محدود می شود .
آلتو گفت : باید بین فضای بیرون و درون خانه با یک ترکیب اصیل و متعارف ، هماهنگی و توازن برقرار شود . ااق های هم کف به طرف چشم انداز باز می شوند ، و توجه را به سمت نور و هوا معطوف می کنند .
خانه شخصی آلتو یک کارکردگرای رمانتیک نامیده می شود و او در کل خانه خود را به مثابه یک خانه رعیتی قدیمی فنلاند می پندارد که در آن مصالح بنا ساده و شکل ساختمان در کل دارای هارمونی ست . استفاده از چوب ، مس ، آجر از عناصر سبک اویند .
سایر نمونه کارها:کلوپ کارگران : (۱۹۲۴-۱۹۲۵) در جیواسکیل ، فنلاند :
او در آثارش به الهام بخشی اثر توجه می کند ، اولین ساختمان دولتی آلتو ، کلوپ کارگران و تئاتر در جیواسکیلا بود .
در این اثر ردپای فرهنگ کهن در میان کلوپ کارگران مشخص می باشد .
اومشغول ساخت بنایی در کنج سایت شد ، پلان این اثر با بخش هایی مثل کلوپ ، کافه و رستوران در طبقه اول و تالار تئاتر در روی طبقه اول با نمایی با چند قاب پنجره بزرگ ، در این اثر از بالکن به عنون عنصری تزئینی و عاملی بر ترکیب بندی نامتقارن بناست . ستونهای این کلوپ به سبک دوریک ، ورودی اصلی بنا بر دیواری منحنی شکل قرار گرفته است . نقاشی های دیواز به سبک آلبرتی در دوره رنسانس برمی گردد . مقیاس او در این طراحی انسان بوده و بس .
کتابخانه شهری (۱۹۲۷-۱۹۳۵) در ویبوری ، روسیه:
در طراحی این کتابخانه ابتدا آلتو سعی کرد از سبک نئوکلاسیک استفاده کند ، و کتابخانه ای مشابه با اثر کتابخانه شهری اسپلند در استکهلم نمایش دهد ، سپس به دلیل بحران اقتصادی ساخت و ساز آن را به تأخیر انداخت .
ساختمان فعلی کتابخانه شامل دو بلوک متصل بهم است . در یک طرف کتابخانه و در طرف دیگر تالار کنفرانس واقع است ونمای این بناها پوشیده از گچ سفید می باشد . ساختمان شامل سه ورودی است که ورودی اصلی در سمت شمالی آن است . نمای اصلی کار در قسمت وسط با پلکانی تمام شیشه ای به طبقه بالا می پیوندد .
آلتو عاشق نورپردازی ۵۷ مرگیر سقفی در تالار با قطر ۱/۸ متر ایجاد کرد.
«آلوار آلتو» مانند « لوکربوزیه» از معماران نادری است که در عصر ما کوشیده است مسئله طاقی زدن را با امکانات خاص عصر حاضر حل کند. در تالار سخنرانی کتابخانه «ویپوری » سقف موجی شکل آن که نمودار این کوشش موفقیت آمیز «آلتو» است مانند خطوط مارپیچی نقاشی های «میرو» ودر فضا پیچ و تاب می خورد.
مؤسسه آرتک : (۱۹۳۵)
آلتو در اوایل دهه ۱۹۲۰ شروع به طراحی میز و اشیاء کلاسیک نمود ، بعد از آشنایی با یک کابینت ساز به نام اتوکرهنن به طراحی مبلمان های جدید پرداخت ، ساخت مبلمان لوله ای استیل سبک بوهاوس را طی مسافرت به اروپا فرا گرفت .
هدف اصلی او طراحی هندسی آرام و زیبا و راحت برای آسایشگاه پامیو ، بود . در سال ۱۹۵۴ نیمکت مبلی جدید به نام پایه × تنوع شکل بادبزن از مدلهای اولیه تولید شد